کد خبر: ۳۹۸۶۱۱
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۲
نمایش «بازگشت افتخارآمیز مردان جنگ» روایتی از تقابل میان عشق و بی‌تفاوتی است که بهای آن را سربازان پیاده‌نظام می‌پردازند.
پرداختن به نیمه تاریک جنگ و آسیب‌های جبران‌ناپذیر آن، به اندازه تلاش برای برقراری صلح و پرهیز از درگیری میان ملت‌ها اهمیت دارد. رسالتی مهم و در عین حال مقدس که بر دوش هنرمندان و راویان منصف تاریخ است تا آیندگان در مسیر غلط جنگ‌افروزان قدم برندارند.
این روزها عمارت نوفل‌لوشاتو در تهران میزبان نمایشی است که پیام اصلی و بیرونی آن، بازنمایی زشتی‌ها و آسیب‌های به جا مانده از جنگ است. نمایشی که از همان ابتدا با به تصویر کشیدن یک سرباز مجروح، چهره مخوف جنگ را بدون رتوش در مقابل چشمان مخاطب قرار می‌دهد.
اما در پس این پیام مهم و انسانی، آرش دادگر به عنوان کارگردان این اثر نمایشی تلاش می‌کند با بهره‌گیری از روایت‌ها و فرم‌های روایی مختلف، میان بی‌شمار مفاهیم متضاد با هم، در مقام یک تسهیل‌گر ظاهر شده و مخاطب اثر خود را به دریای متلاطم درون شخصیت نمایش بکشاند.
به لحاظ ساختاری، نمایش بازگشت افتخارآمیز مردان جنگ را می‌توان اثری دیالوگ‌محور با فرم روایی منحصربه‌فرد دانست. زیرا علاوه بر حضور ناظر بیرونی(تماشاگران)، یک راوی شبیه به راویان دانای کل داستان‌های بلند نیز حضور دارد که از قضا با تغییر روند داستان، او نیز به لحاظ تاثیرگذاری و حتی تاثیرپذیری از روند نمایش، دچار تغییر می‌شود.
آنچه مسلم است، استفاده از تکنیک‌های مختلف روایت‌گری در این نمایش به طرز چشمگیری منجر به حفظ ریتم اثر و دوری از اطناب داستان و اضافه‌گویی کاراکترهای مختلف شده است. هرچند تسلط بالای دو شخصیت اصلی داستان نیز، یعنی «سرجوخه بکمان» و «فرشته مرگ» در ادای دیالوگ‌ها و برخی تک‌گویی‌ها به ایجاد کشش تا پایان نمایش کمک شایانی کرده است.
به لحاظ معناشناسی و نوع هدفی که شهرام احمدزاده نویسنده نمایش دنبال آن بوده، تحلیل‌های زیادی می‌توان ارائه داد، زیرا علاوه بر سیال بودن ذهن شخصیت اصلی داستان(سرجوخه بکمان)، معنا و مفاهیم داستان نیز پی‌درپی دستخوش تغییر می‌شوند و تا جایی که مخاطب نمی‌تواند میان خیر و شر، عشق نفرت، وطن‌پرستی و خیانت، شادی و غم و...؛ یک مفهوم را به طور مطلق بپذیرد و پایبند آن بماند.
این اثر نمایشی در ساختن تیپ‌های شخصیتی نیز بسیار موفق عمل کرده و حتی توانسته است از فرشته مرگ و راوی نامعلوم در داستان، یک شخصیت مستقل و تاثیرگذار بسازد و مخاطب حاضر در سالن نمایش را نیز با شخصیت‌هایی که در واقعیت وجود ندارند، همراه کند.
تکیه بر برخی دیالوگ‌های ناصحانه و مصلحانه، دوری جستن از واژگان و رفتارهای اروتیک و همچنین تاکید بر اصل انسان برابر است با انسان، اثری را شکل داده که به راحتی می‌تواند در روزهایی که چراغ سالن‌های نمایش بنا به برخی دلایل سیاسی - اجتماعی کم‌نور جلوه می‌کند، نور امیدی بر صحنه تئاتر فاخر و مستقل ایران بتاباند و حتی خانواده‌ها را نیز به سالن‌های اجرا بکشاند.
شاید زمانی که نمایشنامه «بیرون پشت در» با قلم «ولفگانگ بورشرت» به رشته تحریر در می‌آمد، حتی خالق اثر نیز تصور نمی‌کرد که نمایشنامه ضد جنگ او روزی در تهران، تبدیل به اثری شود که هم رازآلودگی و رمزگشایی سال 1945 و قدم‌های یک سرجوخه دسته پیاده نظام را با خود به همراه داشته باشد، و هم اینکه یک ارتباطی معنادار با مخاطبی در خاورمیانه برقرار کند که یکی از سهمگین‌ترین جنگ‌های یکصدسال اخیر در کشور او رخ داده است.
نگارنده بر این باور است که علاقمندان به هنر متعالی تئاتر با تماشای نمایش «بازگشت افتخارآمیز مردان جنگ» فرصتی را پیدا خواهند کرد که علاوه بر تجربه یک نمایش با استانداردهای مرسوم در تئاتر، به جهانی سفر کنند که در آن مالکیت به عشق، همسر، خانواده، وطن و حتی جان در بدن؛ دچار تزلزل و انگار تهی از معنا می‌شود.



*سجاد موسوی _ فعال رسانه‌ای
نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار
پربیننده ترین